بسیار میپرسند که چگونه کودکانمان را تربیت هنری کنیم.
پاسخهای متعددی در برابر این پرسش ایستاده است.
پاسخ اوّل آن است که بگوییم: «با هنری کردن محل زندگی کودکان، میتوان آنها را تربیت هنری کرد. خانه و اتاقهای کودکان را با آثار حجمی و ترسیمی و گرافیکی، تزئین کنیم و همانطور که بیدریغ اسباببازی میخریم گاهگاه وسایل هنری (رنگ و ساز و مداد و دوات یا قلممو) هم بخریم.»
پاسخ دوم آن است که بگوییم: «اگر والدین، خود در هنر و با هنر باشند و همانطور که به دوستان سری میزنند به هنر هم دستی بزنند کودکان تربیت هنری خواهند شد.»
سومین جواب آن است که بگوییم: «با فرستادن کودکان به آموزشگاههای هنری.»
و چهارمین جواب شاید آن باشد که بگوییم:«اگر کودکان را به تناوب، به تماشای نمایشگاهها، سالنها، و تالارهای هنری ببریم حتماً زمینههای تربیت هنری آنها فراهم خواهد شد.»
علاوه بر همۀ این جوابهای درست، من اما پاسخ بهتری دارم. پاسخ من، ساده، سریع و صریح است.
من میگویم با «هنر» باید کودکان را به جهان هنر آورد. به مدد هنر میتوان کودکان را تربیت هنری کرد.
حال شاید بپرسید: با کدام رشته از هنر؟ به مدد کدام شاخه از درخت هنر؟
با همان سرعت و صراحت میگویم:
با داستان. با قصه. بهباور من، داستان، جان تمام هنرهاست. قصه، در سینۀ تمام هنرهاست.
سینما داستانی را بر پرده مینمایاند. تئاتر، داستانی را بر صحنه، نمایش میدهد. نقاشی، داستانی را روایت تصویری میکند. موسیقی با داستان، آشناست و شعر در اکثر قالبهایش، داستان میگوید ...
و القصه، قصه، گویی روحی است که خداوند در کالبد تمام هنرها دمیده است.
جمعبندی:
اگر تربیت هنری کودکان، مقصود واقعی شماست تا سن مدرسه، برایشان داستان بگویید یا بخوانید. بگویید و بخوانید. در این بخش از حیات، کم نگذارید. عذر متراشید. رویدادهای ساده و پیچیدۀ زندگی را با رعایت اصول ساخت داستان، تعریف کنید. به لطیفهها آبوتاب داستانی بدهید. برای خرید کتابهای داستانی، تعلل و شک نکنید. من یقین دارم که با این روش، آنها پس از بلوغ، یا سخت هنرمند خواهند شد یا بهشدت هنرآگاه.
به یقینِ من، یقین کنید.
بازنشر مطالب یا بهرهبرداری از آنها، به شرط ذکر منبع، آزاد است.